ربع رشیدی
ربع رشیدی یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر تبریز واقع در باغمیشه به سبک معماری آذری است.[۱] حدود ۷۰۰ سال پیش در تبریز، دانشگاهی بهنام رشیدالدین فضلالله همدانی ایجاد شد. رشیدالدین وزیر غازان خان از حکمرانان وقت آن دیار بود. در آن زمان این دانشگاه شامل چهار دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت و اربع یا چهار عربی را به خود اختصاص داد و این مکان بنام ربع رشیدی شهرت یافت.[۲]
این مجموعه که در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و بلند جای گرفته است، در اوایل قرن هشتم و یا اواخر قرن هفتم هجری بنا شد. برابر با نوشته ٔ تاریخنگاران و جهانگردان بزرگ دارای پهناوری بسیار و ساختمانهای گوناگون همچون مسجد و مدرسه و بیمارستان (دارالشفا) و کتابخانه و گنبدی برای آرامگاه خواجه رشیدالدین بوده است. این بنا مانند بیشتر شهرهای کهن دارای حصار و بارویی بزرگ بوده است. از مضمون نامهای که خود خواجه رشیدالدین فضلالله به دو پسرش درباره ساختمان این بنا نوشته چنین برداشت میشود که در آن زمان ربع رشیدی در جایگاه دانشگاهی بوده که از هر دانشی در آنجا شعبهای راهاندازی شده بود و شش هزار تن دانشجو در آن تحصیل میکردهاند و خواجه اوقافی برای تکمیل کتابخانه و مدرسه و نشر کتب و تأمین هزینه ٔزندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده بود و دانشمندان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آن میان پنجاه پزشک و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آنجا مشغول به کار بودهاند.[۳]
پیشینه
ربع رشیدی شهری کوچک بود شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، حمام، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی، و کارگاههای صنعتی. فضلالله همدانی برای تامین هزینههای این مرکز املاک فراوانی را در نقاط مختلف اعم از ایران قدیم، بخشهایی از عراق، افغانستان، گرجستان، ولایت روم، آذربایجان و سوریه وقف این مرکز کرد.
خواجه فضلالله همدانی که پیش از حمله مغول در قلعههای اسماعلیه زندگی میکرد و پس از آن مدتی به وزارت غازان خان رسیده و منشا خدمات فراوانی در غرب ایران و آذربایجان شد در سال۷۱۸ هـ. ق، با دسیسههای سیاسی کشته شد و ربع رشیدی هم پس از مرگ وی غارت و ویران شد. هم اکنون آثار ناچیزی از آن در تبریز باقیماندهاست.
شاردن جهانگرد نامی فرانسوی که در سال ۱۰۸۴ ه.ق. به ایران سفر کرده بود آورده است: صد سال پیش شاه عباس کبیر دستور به تعمیر آن داد ولی شاهان دیگر صفوی توجهی بدان نکردند و دوباره ویران شد.[۳]
وقفنامه ربع رشیدی
وی برای ساماندهی املاک وقفی وقفنامهای را تدوین کرده بود که به وقف نامه ربع رشیدی معروف است و هم اکنون تنها یک نسخه از آن باقی است که در کتابخانه مرکزی تبریز قرار دارد. این نسخه تا سال ۱۳۴۸ در دست بازماندگان حاجی ذکاءالدوله سراجمیر، ساکن تبریز بود. انجمن آثار ملی در همان سال آن را از خانواده ذکاءالدوله خرید.[۴]
وقف نامه ربع رشیدی در خرداد ماه ۱۳۸۶ از سوی سازمان کتابخانه ملی ایران به یونسکو معرفی شد و در نشستی که از ۲۱ تا ۲۵ خرداد در یونسکو برگزار شد، بههمراه شاهنامه بایسنقری در فهرست میراث مستند این سازمان بهثبت رسید. در نشست کمیسیون ملی یونسکو، سی و هشت اثر از کشورهای جهان در فهرست آثار مستند یونسکو ثبت شد. تعداد آثاری که از سال ۱۹۹۷ تاکنون در این فهرست به ثبت رسیدهاست، به ۱۵۸ اثر افزایش یافتهاست.
اوحدی مراغهای در جامجم خود که آن را به تشویق خواجه غیاثالدین محمد فرزند خواجه رشیدالدین فضلاﷲ سروده در توصیف عمارت ربع رشیدی آورده است.[۳]:
ای همایون بنای فرخنده که شد از رونقت طرب زنده
طاق کسری ز دفترت کسری است هشت جنت ز گلشنت قصری است
خاکت از مشک و سنگت از مرمر بادت از خلد و آبت از کوثر
چون ز سرخاب روی شاهد سنگ داده سرخاب را جمال تو رنگ
در وصف مسجد جامع گوید:
ای گرامی بهشت مسجدنام خلد خاصی ز روح جنت و عام
از تو دین را نظام خواهد بود در تو مهدی امام خواهد بود
از ستونهات بیستون سنگی وز طبقهات آسمان رنگی
از شعاع تو در شب تیره مسجد بصره را بصر خیره
و در وصف مدرسه و خانقاه سروده است:
ای در علم و خانه ٔ دستور چشم بد باد زآستان تو دور
رفته بر خط استوا عرشت همدم خطه ٔ بقا فرشت
برده ابداعیان کن فیکون چارحدت ز شش جهت بیرون
شد سعادت طلایه بر تبریز تا فکندی تو سایه بر تبریز
هرکه رخ در رخ سپاس نهاد در جهان این چنین اساس نهاد
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجری قمری، زمان غازان خان ایلخانی به وزارت رسید. دوران وزارت او از حساسترین دورههای فرهنگی و سیاسی تاریخ ایران است. خواجه رشیدالدین برای ساماندهی، تمرکز و تداوم تحقیقات و فعالیتهای فرهنگی و علمی یک مجموعه بزرگ علمی، آموزشی و پژوهشی به نام «ربع رشیدی» تأسیس کرد. این مجموعه به صورت شهرکی علمی در حومه شهر تبریز ساخته شد. خواجه رشیدالدین در پایتخت ایلخانیان و در گذرگاه کاروانهای خاور و باختر یکی از بزرگترین تأسیسات روزگار کهن را پدید آورد؛ شهری کوچک شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، گرمابه، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی، پرورشگاه و کارگاههای صنعتی. او برای تأمین پشتوانه مالی برای اداره این مؤسسات بزرگ، دارایی و املاک زیادی را وقف «ربع رشیدی» کرد. این موقوفات عمدتاً در ایران قدیم، بخشهایی از عراق، افغانستان، گرجستان، ولایت روم، آذربایجان و سوریه بودند. خواجه رشیدالدین برای ساماندهی اداره «ربع رشیدی» و موقوفات آن وقفنامهای تنظیم کرد. او در این وقفنامه اطلاعاتی دقیق و مستند درباره شیوه فعالیتهای علمی، آموزشی، تشکیلات ربع، اوضاع فرهنگی آن عصر، ارزش خدمات خواجه در پیشبرد و توسعه امور فرهنگی و آموزشی و نکاتی درباره احوال شخصیاش نوشته است. این نسخه به خط خود خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی و قسمتی از آن نیز به خط حاکم آن زمان تبریز است که فقط یک نسخه از آن در تمام جهان وجود دارد. بر اصالت این نسخه علما، دانشمندان و دیوانیان زیادی از جمله علامه حلی (۶۴۸- ۷۲۶ ق) گواهی دادهاند. «وقفنامه ربع رشیدی» نظم خاصی دارد که فهرست جامعی از موقوفات، هزینهها و برنامههای اداری و مالی را تبیین میکند و به دلیل گستره وسیع موقوفات و ارزش والای آنها از اهمیت جهانی برخوردار است. این وقفنامه در دورههای گوناگون تاریخی الگوی تنظیم وقفنامههای معتبر بوده است. نسخه اصلی این وقفنامه ۳۸۲ صفحه دارد و جنس کاغذ آن خانبالغ است و اکنون در کتابخانه مرکزی تبریز نگهداری و محافظت میشود. این نسخه تا سال ۱۳۴۸ شمسی در دست بازماندگان حاجی ذکاءالدوله سراجمیر، ساکن تبریز بود. انجمن آثار ملی در همان سال آن را از خانواده ذکاءالدوله خرید. پس از آن از روی این نسخه عکسبرداری شد و سال ۱۳۵۰ شمسی در هزار نسخه منتشر شد. نام اصی این وقفنامه «اوقفیه الرشیدیه بخط الواقف فی بیان شرایط امور الوقف و المصارف» که با آب طلا و به خط ثلث نوشته شده است. گفته میشود برای نگهداری این نسخه منحصر به فرد تمام شرایط لازم از جمله دوربین مدار بسته و حفاظت الکترومغناطیسی فراهم شده و درجه حرارت و رطوبت نسبی متناسب با نسخ خطی نیز در نظر گرفته شده است. «وقفنامه ربع رشیدی» خرداد سال ۱۳۸۶در حافظه جهانی به ثبت رسید. اما «ربع رشیدی» پس از قتل خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی غارت و ویران شد. خرابهها و بناهای نیمه ویران «ربع رشیدی» تا قرن یازدهم که اولیاء چلپی و شاردن در سفرنامه خود از آن یاد کردهاند، وجود داشته و اکنون نیز آثاری از آن دیده میشود.